مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
امشب از جام ولایت سر خوشم از دل و جان باده را سر میکشم مـیـکـده دارد هـوای دیـگـری در طرب آورده می را ساغری هر طرف آید ندای نوش نوش میرسد از عـالـم بالا سروش مُلک ایمان را چراغـانی کنید سینه ها را جمله جوشانی کـنید از سمانه شد عیان روی نگار کـز رُخش آمد به دنیا نو بهار مه خجـل از طلعت زیـبای او جـمع مـسـتان والـه میـنـای او در سرای فـاطـمه گـل باز شد گـوئـیـا بـار دگـر اعـجـاز شـد دیـده بگـشوده به عـالم نوگـلی که بود نور دو چـشمان عـلـی تهـنـیـت آیــد ز سـوی کـبـریـا در حـریـم خـانـۀ ابـن الـرضـا او بود چـشم و چـراغ فـاطـمه دردها سازد بگـردون خـاتـمه زینت عرش است و ارکان وجود مـهــرۀ زیـبــای خــلاق ودود بـاز یـاران وا گـل شـادی شده سـالــروز مــولـد هــادی شـده عاشقان احساس مستی میکنند خاک پایـش کل هستی میکنند میزند خنده به مستان روزگار میسراید نغمه از شادی هزار نـوبـهـاران با دلـی افـروخـتـه بر تن گـل جـامـۀ گـل دوخـتـه در جنان زهرای اطهر لب گشاد کـامـده دنـیـا گــل بــاغ جــواد مُهجت قـلب عـلی مرتضاست نور چشمان علی موسی الرضاست |